ایران و متحدانش در مسیر بازسازی یا عقب‌نشینی؟

کارشناسان چینی بر این باورند که سرنوشت محور مقاومت نه در میدان‌های نبرد، بلکه در داخل ایران رقم خواهد خورد؛ جایی که بازسازی اقتصاد و بازتعریف سیاست داخلی، کلید تعیین جایگاه آینده تهران در منطقه است.

به گزارش تحریریه، وانگ ژِن(王震) معاون مؤسسه مطالعات مسائل بین‌الملل آکادمی علوم اجتماعی شانگهای و عضو هیئت اجرایی انجمن مطالعات خاورمیانه چین، با روزنامه لی‌یِن‌هه زائوبائو «联合早报» درباره ضربات سنگین بر محور مقاومت در خاورمیانه به گفت‌وگو پرداخت.

一带一路'十周年:中国与中东合作的挑战、机遇和前景”国际研讨会在上海社会科学院召开-中国社会科学网

اسرائیل و آمریکا گمان می‌کنند که مقاومت پایان یافته است، اما مرتکب اشتباهی جدی شده‌اند.

در دسامبر سال گذشته، پس از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه که تحت حمایت ایران قرار داشت، آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران سخنرانی‌ای ایراد کرد و تأکید نمود که «محور مقاومت» همچنان وجود دارد و قدرتمند است.

این سخنان خامنه‌ای با هدف تثبیت صفوف محور مقاومت بیان شد. با این حال، از زمان آغاز درگیری اسرائیل و حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، سلسله‌ای از جنگ‌های فرعی پیرامون محور مقاومت آشکارا توان رزمی این جبهه را تضعیف کرده است.

محور مقاومت به‌عنوان شبکه‌ای از نیروهای نیابتی ایران شناخته می‌شود. از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، ایران از طریق تأمین مالی و تسلیحاتی، این اتحاد مسلحانه فراملی را پایه‌گذاری کرد؛ اتحادی که شامل گروه‌ها و دولت‌های سنی و شیعه است، از جمله حزب‌الله لبنان، حکومت بشار اسد در سوریه، جنبش انصارالله (حوثی‌ها) در یمن، حماس و جهاد اسلامی فلسطین در غزه، و گروه‌های شبه‌نظامی عراقی. این امر به ایران امکان داده نفوذ خود را از مدیترانه در غرب تا دریای عرب در جنوب گسترش دهد.

محور مقاومت علاوه بر همسویی ایدئولوژیک، خود را پیشگام «ضد امپریالیسم» معرفی کرده و پرچمدار مبارزه با اسرائیل و هژمونی غرب می‌داند. اصل وحدت جبهه نیز در میان آنان جاری است؛ به این معنا که هرگونه حمله به یکی از اعضا، حمله به کل محور تلقی شده و همه اعضا موظف به پاسخ‌گویی یکپارچه هستند.

در مراحل ابتدایی جنگ غزه همین منطق دیده شد: حماس آتش جنگ را برافروخت، سپس حزب‌الله و حوثی‌ها نیز وارد عمل شدند و اسرائیل از چند جبهه تحت فشار قرار گرفت. اما با طولانی شدن جنگ و پشتیبانی پرقدرت آمریکا، اسرائیل به سرعت ورق را برگرداند، چندین تن از رهبران و فرماندهان ارشد محور مقاومت را ترور کرد و سقوط حکومت اسد در سوریه ضربه‌ای سنگین‌تر بر این محور وارد ساخت.

اکنون تحت فشار اسرائیل و آمریکا، دولت لبنان حزب‌الله را از کابینه جدید کنار گذاشته و خواستار خلع سلاح این گروه شده است. همچنین، ایالات متحده بار دیگر جنبش حوثی یمن را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار داده که به فعالیت‌های اقتصادی آن آسیب زده است.

Israel strikes Damascus, Syria, vowing to defend Druze : NPR

در ماه ژوئن سال جاری، ایران به عنوان بازیگر اصلی محور مقاومت، هدف مجموعه‌ای از حملات هوایی اسرائیل و آمریکا قرار گرفت که در جریان آن برخی تأسیسات هسته‌ای آسیب دیدند. واکنش تهران به این حملات با احتیاط و محاسبه‌گری همراه بود و حتی در برخی موارد پیشاپیش به طرف آمریکایی اطلاع داده شد. این رویکرد، اگرچه از یک سو نشان‌دهنده تمایل ایران به مدیریت بحران و جلوگیری از گسترش درگیری بود، اما از سوی دیگر پرسش‌هایی درباره میزان بازدارندگی و نیز تأثیر آن بر جایگاه ایران در میان متحدان منطقه‌ای ایجاد کرد.

وانگ ژن، معاون مؤسسه مطالعات مسائل بین‌الملل آکادمی علوم اجتماعی شانگهای و عضو هیئت اجرایی انجمن مطالعات خاورمیانه چین، خاطرنشان کرد که توان حماس و حزب‌الله به‌شدت تضعیف شده و در کوتاه‌مدت امکان بازسازی سریع آن وجود ندارد. پس از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، گذرگاه راهبردی ایران برای پشتیبانی از سوریه و حزب‌الله نیز قطع شده است. افزون بر این، خود ایران نیز به شدت آسیب دیده و در مقطع حساسی قرار دارد که احتمال ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای با ایالات متحده وجود دارد؛ بنابراین بعید است تهران حمایت بیشتری از محور مقاومت به عمل آورد.

تضعیف محور مقاومت لزوماً به ثبات منطقه نمی‌انجامد

هرچند محور مقاومت اکنون به شدت زخم‌خورده و متلاشی شده، اما خاورمیانه همچنان از دستیابی به صلح واقعی فاصله دارد. تضعیف نیروهای محور مقاومت موازنه قدرت موجود در خاورمیانه را بر هم زده و این خود می‌تواند مشکلات تازه‌ای ایجاد کند. زیرا در شرایطی که هیچ نیروی بازدارنده‌ای وجود نداشته باشد، اسرائیل ممکن است در آینده آزادانه‌تر و بی‌پروا دست به حملات در منطقه بزند. همچنین، دیگر قدرت‌های منطقه‌ای هم ممکن است از گروه‌های مسلح تازه‌ای برای پیشبرد رقابت‌های ژئوپلیتیکی حمایت کنند.

ژِنگ اَی‌شی(郑爱施)، پژوهشگر مؤسسه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ملی سنگاپور، نیز می‌گوید که تضعیف محور مقاومت به معنای حرکت منطقه به سوی امنیت نیست، بلکه در عوض فضایی را برای نیروهای دیگر ــ که پیش‌بینی‌ناپذیرتر هستند ــ باز می‌کند. او تأکید می‌کند: «اگر چارچوب امنیتی معتبری در منطقه برای مواجهه با این دگرگونی وجود نداشته باشد، خلأ قدرت به‌طور اجتناب‌ناپذیر به شکل‌گیری اشکال جدیدی از درگیری خواهد انجامید.»

در واقع، محور مقاومت آن‌گونه که در بیرون توصیف می‌شود ــ یعنی یک جبهه واحد تحت رهبری ایران ــ نیست، بلکه شبکه‌ای سست و مبتنی بر معاملات است که اعضای آن هرکدام ملاحظات خاص خود را دارند و حتی ممکن است با یکدیگر رقابت کنند.

حمله موشکی یمن به سرزمین های اشغالی

پروفسور الیزابت کندال(Elizabeth Kendall)، رئیس کالج گیرتون دانشگاه کمبریج بریتانیا، در گفت‌وگویی نمونه‌ای را مطرح می‌کند: حوثی‌ها نظم جدید قدرت را یک فرصت می‌دانند و ادعا می‌کنند که از ایران جسورترند و مایلند نقش رهبری در «ائتلاف ضدیهودی» را برعهده گیرند.

او می‌گوید: «هرچند کاهش ارسال تسلیحات ایران بر توان نظامی حوثی‌ها اثر خواهد گذاشت، اما این امر مانع از آن نخواهد شد که آنها به اخلال در کشتیرانی دریای سرخ یا ارعاب اسرائیل ادامه دهند... آنها با این ذهنیت عمل می‌کنند که ‘همین که نبازی، یعنی بردی’.»

حوثی‌ها همچنان توان بالای خود را در جنگ‌های نامتقارن به نمایش می‌گذارند و دیگر اعضای محور مقاومت نیز مبارزه را به‌طور کامل رها نکرده‌اند. حماس و حزب‌الله قاطعانه از خلع سلاح خودداری کرده و سعی دارند اهرم فشار خود را در مذاکرات حفظ کنند؛ ایران نیز همچنان توان بازدارندگی هسته‌ای را در اختیار دارد.

ژِنگ اَی‌شی در جمع‌بندی می‌گوید: «به‌طور کلی، هرچند ابزارهای راهبردی محور مقاومت تا حدی تضعیف شده است... اما این جبهه همچنان قادر است اختلال ایجاد کند و بر معادلات منطقه‌ای اثر بگذارد.»

ایران و متحدانش در مسیر بازسازی یا عقب‌نشینی؟


ایران احتمالاً به طور موقت محور مقاومت را کنار گذاشته و بر امور داخلی تمرکز خواهد کرد

ایران در مقطع کنونی احتمالاً به طور موقت اولویت خود را از محور مقاومت به مسائل داخلی منتقل خواهد کرد. حملات هوایی آمریکا و اسرائیل بخشی از توان نظامی ایران را تحت فشار قرار داده و هم‌زمان افزایش نارضایتی افکار عمومی از مشکلات اقتصادی، این کشور را به سمت تمرکز بر کاهش انزوا و تلاش برای بازسازی موقعیت خود در صحنه منطقه‌ای سوق می‌دهد.

پروفسور فَن هونگدا(范鸿达) از مؤسسه مطالعات خاورمیانه دانشگاه مطالعات بین‌المللی شانگهای در گفت‌وگو با روزنامه لی‌یِن‌هه زائوبائو تأکید کرد: «اگر ایران همچنان محور مقاومت را به عنوان ستون اصلی استراتژی خود تعریف کند، با هزینه‌های سنگینی روبه‌رو خواهد شد که کمکی به بهبود شرایط داخلی نخواهد کرد. در شرایط فعلی، تمرکز بر توسعه داخلی می‌تواند دستاوردهای پایدارتری برای کشور به همراه داشته باشد.»

بر اساس گزارشی از مؤسسه مطالعات خاورمیانه (MERIP)، بخش قابل توجهی از جامعه ایران بر این باورند که سرمایه‌گذاری در شبکه‌های نیابتی، فشار مضاعفی بر اقتصاد و زندگی روزمره ایجاد کرده و در نتیجه، اولویت افکار عمومی به حل چالش‌های داخلی معطوف است.

پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در ابتدای سال جاری، دولت آمریکا تحریم‌های تازه‌ای علیه ایران اعمال کرد که فشار مضاعفی بر اقتصاد این کشور وارد ساخت. در ماه مه، نرخ تورم به ۳۸.۷ درصد رسید و مشکلات معیشتی و بیکاری موجب افزایش نارضایتی عمومی شد.

به گفته ژِنگ اَی‌شی، پژوهشگر مسائل خاورمیانه، در شرایط کنونی نشانه‌هایی از رویکرد ملی‌گرایانه و اصلاحات محتاطانه در سیاست‌های کلان ایران دیده می‌شود. وی معتقد است که اگر تهران مسیر عمل‌گرایانه را ادامه دهد، احتمالاً تمرکز بیشتری بر توسعه داخلی خواهد داشت و از گسترش حمایت‌های پرهزینه در خارج از مرزها خواهد کاست. در مقابل، تداوم رویکرد ایدئولوژیک و منطقه‌ای می‌تواند موجب افزایش تنش‌ها و هزینه‌های بیشتر شود.

ژِنگ اَی‌شی تأکید می‌کند: «تعیین‌کننده اصلی برای آینده ایران، توانایی در بازسازی و ساماندهی سیاست‌های داخلی است؛ عاملی که بیش از هر ائتلاف خارجی می‌تواند جایگاه منطقه‌ای این کشور را مشخص کند.»

پایان/

۲۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 33388

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 1 =